به گزارش قدس آنلاین، درست ۷۳ سال پیش، مثل امروز زاده شد. در تهران و در جایی، درست مثل آدرسی که «رضا خوشنویس» سریال هزار دستان به مفتش داد : خیابون شاهپور، خیابون مختاری، کوچه اردیبهشت ... .
«علی حاتمی» در سینمای ایران، تنها، سلطان دیالوگهای ماندگار نیست. یعنی این کم لطفی است به «حاتمی» و آثارش اگر خیلی ها هنگام یاد کردن از او تنها به دیالوگهای قشنگ و ارزشمند فیلمهایش بسنده می کنند. حتی برای خیلی از آنها که در سینمای امروز ایران، کسوت استادی بر تن کرده اند «حاتمی» استاد اول و آخر و شاید تکرار ناشدنی هنرهفتم به شمار می آید.
تماشاخانه های تهران
مادرش خانه دار بود و پدرش در یک چاپخانه، صفحه آرایی می کرد. حالا شوق و عشق بی حساب و کتاب به نمایشنامه نویسی را از کدامیک اینها به ارث برده بود، خدا می داند! همین عشق و علاقه پایش را به تماشاخانه های «لاله زار» باز کرد تا جادوی بازیگری هنرمندانی چون «جعفر توکل»، علی حاتمی را پاک شیفته این هنر کند. نوجوان عشق تئاتر، آن روزها همه رؤیایش شده بود نوشتن نمایشنامه هایی که «توکل» در آنها بازی کند! از کلاس نهم دبیرستان، راهش را کج کرد و سراغ هنرستان بازیگری رفت تا اصول نمایسنامه نویسی را درست و حسابی یاد بگیرد. مرحله بعد هم هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک بود.
حسن کچل
برای «حاتمی» تحصیل در رشته سینما و تئاتر دانشگاه هنر، تنها یادگرفتن یک مشت تئوری و سبک و هنری و ... نبود. او همه تلاشش را گذاشت روی شیوه ها و ترفندهای نمایشنامه نویسی و بیشتر از همه روی دیالوگ نویسی تمرکز کرد. با خودش هم قرارگذاشته بود بیشتر روی مایه هایی از داستانهای اصیل ایرانی کار کند. ۲۱ ساله بود که نخستین نمایشش را نوشت و روی صحنه برد و سال بعد نمایشنامه مدرن «برج زهرمار» سبب شد به چشم مسئولان تلویزیون دولتی بیاید و اسمش کم و بیش بیفتد سر زبانها. از سال ۱۳۴۶ سراغ سینما رفت و نخستین فیلمنامه کاملش با نام «شب جمعه» را نوشت که تبدیل به فیلم کوتاه شد. با عده ای از سینماگران – ناصر تقوایی، مهرجویی، کیمیایی و ... –قرار گذاشته بود، دور و بَر سوژه های «فیلم فارسی» و آبگوشتی آن روزگار نچرخد. برای همین در سال ۴۸ که فیلمهای «گاو» ، «قیصر» و ... اکران می شود، «علی حاتمی» سرگرم ساختن نخستین فیلم سینمایی اش به نام «حسن کچل» است.
کم اما غنی
اگر فقط برویم سراغ شمردن فیلمها و سریالهای ساخته «علی حاتمی»، مطلب دو یا سه سطر پایین تر تمام می شود. از ۱۵ اثر سینمایی اش، دستکم ۱۰ اثر- مادر، کمیته مجازات، کمال الملک، سوته دلان، دلشدگان و... - از جمله فیلمها و نامهایی هستند که بعید است حالا حالاها از حافظه سینمای ایران پاک شوند. سریالهای تلویزیونی اش حتی به عدد انگشتان یک دست هم نمی رسد. در میان چهار سریالی که ساخت بدون شک «هزار دستان» و «سلطان صاحبقران» فراموش نشدنی تر هستند.
ایرانی ترین
او حتی گاه بر خلاف ذائقه و جریان فیلمسازی و سریال سازی آن روزگار، فیلمِ خودش را می ساخت. «ستارخانی» را که در تاریخ شناخته بود. «امیر کبیر» ی که هنوز حرفه ای ها معتقدند نزدیک ترین کاراکتر به شخصیت واقعی امیر کبیر است. فیلم «کمال الملک» را درست در سالهایی ساخت که سینمایی ایران رفته بود سراغ فیلمهایی بیشتر سطحی با سوژه های سیاسی. چند سال پیاپی از سینما فاصله گرفت تا «هزار دستان» هنوز بی رقیب را خلق کند و یکباره با «مادر» به سینما برگشت و به قول سینما شناسان، ایرانی ترین فیلم آن سالها را ساخت.
شهرک سینمایی
به جز اینها که گفتیم، سینمای ایران یک غنیمت و ثروت دیگرش را هم مدیون «علی حاتمی» و هزار دستانش است: شهرک سینمایی. سالها به شهرک سینمایی غزالی معروف بود و آنقدر هنرمندان و سینماگران پس از مرگ «حاتمی» از این نامگذاری انتقاد کردند که لاجرم به شهرک سینمایی ایران- حاتمی - تغییر نام داد. «حاتمی» این شهرک را خودش پیشنهاد و طراحی کرد. عکسهای تهران قدیم، ساختمانها و طراحی هایش را به ایتالیا برد و با یکی از بهترین دکورسازان، ماکت شهرک را ساخت و به ایران آورد. شهرکی که از سال ۱۳۵۸ تا امروز علاوه بر «هزار دستان» دهها فیلم و سریال دیگر ایرانی در آن ساخته شده است و می شود.
بوستان و گلستان سینمایی
جمشید مشایخی در باره اش گفته بود : «علی حاتمی، سعدی سینمای ایران بود». شاید اغراق کرده باشد، شاید خیلی ها دلخور شده باشند، شاید سینمای ایران قرار باشد بعدها، سعدی و حافظش را رو کند اما واقعیت این است که «علی حاتمی» و فیلمهایش در میان علاقمندان به سینما، کمتر از سعدی در میان علاقمندان به ادبیات طرفدار ندارد. شاید اگر اجل مهلت می داد و دیرتر از آذرماه ۷۵ سراغش می آمد «علی حاتمی» روزی «بوستان و گلستان» سینمایی اش را پیش روی علاقمندان هنر هفتم می گذاشت.
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA
نظر شما